عینک ترو کالر
خرید اینترنتی چاقو
یادگاری را می نویسم روی درخت سفید
درخت را تا می کنم می گذارم زیر متکا
یا نه
می گذارم وسط سینه ی تو
-
امن ترین نقطه ی زمین
–
تو می گذاری وسط سینه ی دختری که به دنیا می آوری
او می بندد به پای ک
فترهای چاهی که زمان را سوراخ می کنند
این اثر خنثای خنده ی توست
وقتی که می نویسی
118
چاه
وقتی که از شدت لذت
زمین و آسمان و کاغذ را با چنگ می کنی
این اثر خنثای خنده های هیستریک توست
وقتی که با اسب اخته از خواب هزار ساله می پری
وقتی که سراسیمه از خوابگاه می زنی
بیرون
مثل گیسویی که باد آن را پریشان میکند
هر دلی را روزگاری عشق ویران میکند
ناگهان میآید و در سینه میلرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان میکند
با من از این هم دلت بیاعتناتر خواست، باش!
موج را برخورد صخره کِی پشیمان میکند؟
مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرتکِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان میکند
اشک میفهمد غم افتادهای مثل مرا
چشم تو از این خیانتها فراوان میکند
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
درد بیدرمانشان را مرگ درمان میکند
پارک ساعی
این درخت غایب
مفهوم کلی پدر
مفهوم حواس پرتی که زیر لب انگشت هایش را می شمارد
و خط هایی که روی مرداد کشیده است
همه ی این ها منم